آزادی فردی یا عدالت اجتماعی؟ نسبتیابی نظریههای عدالت با نهادسازی حقوق عمومی لیبرال
کلمات کلیدی:
آزادی فردی، عدالت اجتماعی، نظریههای عدالت لیبرالی، حقوق عمومیچکیده
سنت نظری عدالت در درون گفتمان لیبرال، همواره در تلاش برای سازگار ساختن تعهد به آزادیهای سلبی با الزامات عدالت نهادی، به تولید قرائتهای متکثری از نسبت میان فرد، دولت و قدرت انجامیده است؛ از دفاع لیبرتاریانی از حداقلیترین صورت اقتدار عمومی، تا نظریههایی چون عدالت بهمثابه انصاف (رالز) یا توانمندی (سن) که خواهان بازتعریف مأموریت دولت در تأمین شرایط برابری فرصتاند. با اینحال، پرسش از امکان تحقق عدالت در درون مدل دولت کوچک ـ بهعنوان صورتی نهادی از تحدید اقتدار سیاسی ـ همچنان یکی از پیچیدهترین مفاصل منازعه نظری در حقوق عمومی لیبرال بهشمار میرود. این پژوهش، با تکیه بر چارچوب مفهومی نظریههای عدالت لیبرالی و تحلیل تطبیقی دو تجربه نهادی ایالات متحده و بریتانیا، میکوشد سازوکارهایی را شناسایی کند که بتوانند در دل ساختارهای دولت حداقلی، عدالت را بهمثابه امر نهادی و توزیعی محقق سازند. تحلیل انجامشده نشان میدهد که چالش اصلی نه در حجم اقتدار دولت، بلکه در کیفیت معماری آن نهفته است؛ جایی که فروکاست عدالت به امری سلبی، عملاً به تعلیق وظیفه همبستگی در نظم عمومی منجر میشود. دستاورد این تحقیق آن است که دولت کوچک، اگر با عقلانیت عدالتمحور و نهادسازی هوشمندانه همراه گردد، نهتنها در تعارض با عدالت نیست، بلکه میتواند حامل ظرفیتهای نوینی برای تحقق آن باشد. پژوهش با روش توصیفی–تحلیلی انجام شده و افقی مفهومی برای بازسازی سازگار آزادی و عدالت در حقوق عمومی معاصر ترسیم میکند.
دانلودها
چاپ شده
ارسال
بازنگری
پذیرش
شماره
نوع مقاله
مجوز
حق نشر 1403 محمداسماعیل معتمدی (نویسنده); خیراله پروین; محمد جلالی (نویسنده)

این پروژه تحت مجوز بین المللی Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 می باشد.